|
تاریخ عضویت: 21 90 اسفند 12:32 پست: 78 سن: 39 محل اقامت: آیسک
نام و نام خانوادگی:
جنسیت: مرد
|
|
خراسان - مورخ یکشنبه 1391/02/31 شماره انتشار 18123
از نام تو هم
- حتي -
مي ترسند
هادي، امام هدايت
آنان از هرچه
نقي است
پاکيزگي است مي ترسند
مثل سياهي از نور
مثل تباهي از شور
مثل نجاست از طهارت
آواز کوچه خاکي شان
- نه کوچه باغي -
نه شعر است
نه بهره اي از شعور دارد
و نه حتي
سر سوزني شجاعت
در آن جاري است
هر چه هست از ترس است
آنان مي ترسند
پارس کردن شان
- هم حتي -
نشان هراس است
توهين نمي کنم
پارس کردن
اقتضاي طبيعت
حيواني است به نام سگ
که هزار بار
بر آدمي نمايان
شرف دارد
توهين
خود اوست
خفاشي به نام «شاهين»
شامي مسلک
که به دروغ
فاميل «نجفي» در شناسنامه دارد
توهين خود اوست
بي هنري
که آوازش
آوازه حرام دارد
و خبث باطنش
از کلامش پيداست
توهين خود اوست
«خفاش شامي»
که از نور
مي ترسد
و از روز نيز هم
حال آن که شما
امام نوريد
و پيشواي روز
شب هم با شما صبح مي شود
وقتي خورشيد چشمانتان
طلوع مي کند
حالا نه مردگان
که مرداران
- که هرگز بيدار نمي شوند -
هر چه مي خواهند
ياوه ببافند
و در بازار اسرائيليات
به شيطان بفروشند
تا تابعيت جهنم را بگيرند
مهم نيست
مهم اين است که ما
بر صراط مستقيم شما
زنده ايم و ايستاده
و آن دروغ
آن توهين
آن تهمت انسانيت
که نه «شاهين» است
و نه «نجفي»
بل خفاشي است شامي
مرده است
او همان لحظه اي مرد
که دهان به توهين گشود
او مرد
پس از اين
هر لحظه
مرگ را
نزديک تر از سايه
همسايه خويش خواهد داشت
به او
و کساني که چون اويند
پيغام بريد
شمارش معکوس را
از عددي نه چندان بزرگ
شروع کنند
لحظه صفر
لحظه صفير گلوله غيرت
نزديک است
خيلي نزديک
... و اليس الصبح بقريب؟
|
|
ورود
ثبت نام
راهنما
جستجو
