آیسک

این پست با هدف یادآوری و جمع آوری لغات آیسکی راه اندازی شده است ، لذا دوستان لطف کنند و هر چه به نظرشان میرسد را به صورت ارسال پاسخ ، ارسال نمایند.
درزگ و تو نشه=خیس نشی **تونگود=سبد**کجک=چهارو هشت شاخ** کجکی==نوعی فعالیت کشاورزی برای پاک کردن گندم**برق بهلگ==ورودی آب زمین کشاورزی**کلگه==سوراخ بزرگی در زمین کشاورزی هنگام آبیاری ** اول=موجود افسانه ای دیومانند** پکی=کارد ** شوشل=یخ آویزان** گوگلنوک=حشره ای که مدفوع را می چرخاند **بوتگ=تار عنکبوت** د دلمالا=بدحال شدن**سرتن==:به اندازه**حترق==بتمرگ** خيگينه==تخم مرغ ** نسی==فضولی**نقدا==فعلا** دولخ==گرد و خاك**استیزه باز==لجباز ** كارز==قنات ** نماز دگر== روزدكو==هنگام غروب ** اغشكه==پنجره** بك==قورباغه**استنه==راه پله**چقوك==گنجشك**زنخ==چانه**
چقر== زبر **پلاس== نوعي گليم و به اصطلاح ما ورشکست **رف==طاقچه**پودينه== نعناع**زرداوي== ضعف **حاجی ناز== پرستو**تمنه== سوزن بلند **تمبو: شلوار**گالش==کفش پیرزن ها** سوفه نسر== سالنی که آفتاب گیر نیست**اورتينه==دختر **گدار==‌گردنه **اوگین==هواكش سقف خانه **نتوا== ناودان**گو== اجاق**خلمه== گله بزغاله و بره**شيراز== ماست چکیده** سفاله==ساقه ي گندم و جو **جلنگ== بوته هندوانه**
ترمبه:==چاه موتور آب**كمور== كوچك** لقت==لگد**داوول== مترسک**پنکی مزنم،بر مزنم=چرت میزنم** فجه=دق**وترق==بشین**فراخ==شکمو**ارق==بادگلو**گزن==خارش**ارک==لثه**تلمبک==عنکبوت**
وخه==بلندشو**اخکوک==زرد آلوی نارس و چاقاله بادام **رونگ==مارمولک** بهلگ==نوعی تقسیم بندی زمین**خود==نوعی تقسیم بندی زمین** بند اودون==مکانی برای جمع آوری آب باران**نالین==تشک**تپ== کتک**
سوفه پتو==سالن آفتاب گیر**میخ کارگه==میخی برای تعیین ساعت**زنگیچه==آرنج** فنات==دماغ**کرغ دل== وسط سینه**گلک قندی==کلوچه قندی**نانی==بیسکویت** مردزما==موجودی افسانه ای**اول==ساده**
گاش==آغل بزرگ گوسفندی**چک چکی==نوعی چاقو**گرماست== شیر نجوشیده را با ماست قاطی کردن** تژگ==خربزه نارس**گلوگ==هندوانه نارس**خمک==حلوا**پالیز==هندوانه و خربزه**موسی کو تقی==یا کریم**
لرگ==غروت خمیر==کشک ساب**کیگ==کک**درگه==ورودی اطاق بدون درب**اوازی==استخر خاکی**دلم دروا==نگران و دلواپس**اوداری==آبیاری**ترقز=ونگی==پرت کردن**رازینه==راه پله**سردقایم==بازی قایم موشک**گوک بقال==بازی محلی آیسک با توپ تنیس و یک عدد چوب به همراه دو تیم**

درواخ==سالم**کراز==نوعی ورزش بعد از بیدار شدن از خواب**تنک==پهن**رازد==صاف**شرابه==خیلی خسته**پندل==جاخال** خانه اتشکه==خانه زمستانی**نقورچی==مشت زدن به زیر گلو**نخچل==با ناخن فشار دادن**دلنگو==آویزان**تنکه==شورت**اوگین==نورگیرخانه های قدیمی

کرمشت==یک نوع واحد اندازه گیری**زنگیچه==آرنج**تشر==دعوا کردن لفظی**سینه کشی==سربالایی**چند تا بازی(آس آس،،سر د قطاره،،مشتپه،،گوک بقال،،الک دو لک،،سر دقایم،،هفت سنگ،،فنگ فنگی بازی
و رایج ترین بازی کودکانه محلی لاستیک بازی(با یک لاستیک و چوب)و...)

ورترق==بلند شو**وپی شو==بروکنار**اسکوچه==سکسکه**مخ دنه کار==چوب میخ مانند برای کاشت خربزه و هندوانه**پیغور==قارچ**کاموا==کمباین**اورود==آبیاری از آب رود** پابیله==بافشارپابیل را پر خاک یا گل کردن**وکم ==هرس**بارش سنگ تر==باران کم**بارش نتواشر==باران بیشتر**دوول==مترسک* *برانی==بورانی** بلغس==نوعی سبزی مخصوص پختن بورانی**اسپدخش ==نوعی سبزی محلی*

ور سر دو چلک==دوزانو**ترپپست==صدایی نا به حنجار**تژقه==تژقن==تژغن==دیگ بزرگی که معمولا برای پختن شیره ی انگور و آشو حلیم و از این دست استفاده می شود**اوگین==اوگی==کلاه فرنگی==نورگیر خانه**اوسانه کلمقس==افسانه ی کربلایی مگسی**و ...


فرتغم== بی خیال ** فرموک== شکلی از نخ که از پیچیدن آن به روی دوک به دست می آید** نسی== شیطونی** لخات == نوعی کفش ... ** ور سوریده== معمولا زمانی که دختران میل
زیادی به عروسی دارند از این واژه استفاده می شود**ور پخلیده == حجم بیشتری به جسم دادنحال جسم می تواند انسان و یا شی ء باشد** کامه == شیرازی که داخل مشک نگهداری می شود
و نسبت به شیراز خشک تر است ...

مطالب بالا از وب فروم آیسک با مدیریت اینجانب به آدرس http://ayask.vcp.ir/forum/showthread.ph ... &fid=w577d کپی گردید،جهت دیدن نویسنده ی مطالب به آدرس آن بروید.

_________________

تغارچه=تَغَرچَه=اِستامبولی || دَستوک=از ابزار قالی بافی || چلخجه = وسیله ای برای درست کردن کلاف نخ (همان بُنگ خودمان ) || بیدوک = از علفهای هرز || رفیده = وسیله ای که با آن نان می پزند || چردوالی = چهاردیواری(بیشتر در صحرا استفاده می شود ) || خرجوال = جوالی که روی الاق(شبیه خورجین ، با سایز بزرگتر ) می اندازند || خاک کشی = بر پشت الاق می اندازند || چند نوع گوسفند ::تکه ، قوچ ، تقلی ، کاوور ، چووش ، شیشک و ...) || رگا = وقتی گوسفندی را از شیر باز می کنند این واژه استفاده می شود که : رگاش شده || اَف = کپک || دَمز = مِه || دسته گز = برای درست کردن کف بیخ استفاده می شود || کف بیخ = نوعی خوراکی که در شبهای زمستان استفاده می شود و بسیار خوش طعم و دل کش است || تلم = دستگاهی برای زدن ماست جهت بدست آوردن کره || ورمالیده = این اصطلاح زمانی استفاده می شود که پسری خیلی میل به داماد شدن دارد || ورسوریده = این اصطلاح زمانی استفاده می شود که دختری خیلی میل به عروس شدن دارد || پاتیل = ظرف مخصوص چوپانان || گردک = قلوه = کلیه || فت = سریع || فتک = خبرکش || یله استه = به این راحتیه ؟؟؟ || کشته = برگه ی زردآلو || چند وسیله از کشاورزان = پاشک ، شِن کَش ، قَلبِر ، چَقِل و ... ) || کلونگ = سرگرم کار شدن || برطقی = داخل طاقچه || لک لک = مس مس = الاف کردن || مسک = کسی که خیلی دیر کارهایش را انجام می دهد || خَطِرجَم = خاطر جمع || و ...

دوستان لطف کنند و همکاری نمایند ...

_________________

گوش ورنغوش=چشم به راه || یکوناغفل=یهویی || مستم =می خواستم || وپش خز = بیا جلو || غطه = شنا || نالین=تشک || چدرشو =رختخواب بند || گل ورزدن =چیدن گلهای زعفران ||قدیفه = حوله ی حمام || بلندو = گل اندود کردن بام || وقت گل نی = یک زمان دور || چرقد = روسری = چهار قد || هرقلفنه = نوعی گره || کوزدک ،کزق =از سوسک ها || وپی اندزه =به تاخیر بیانداز || اسکچه = سکسکه

_________________

رونجُک = موریانه*ناسوس = پمپ باد،تُلمبه*چُراغ سیمی = فانوس*بِطِلّیده = کنسل شد*خُفه = سرفه*کُرقُچ = بلعیدن سریع*بجی،وپی شو = بروکنار *هنشن =بشین *...زشته... =نکن*ترقز،ونگی =پرتاب کردن*

واقعا عالیه .دنبال یک مجموعه از واژه های زیبا ی آیسک بودم که الان پیدا کردم .اگه بتونی کاملترش کنی خیلی جالب میشه.دست مریضات

اینجا انجمنه و قرار نیست که فقط من کلمات آیسکی رو بگم ، دوستان گرامی لطف کنند و هر کلمه ی جالب و آیسکی ای که بلدند رو به همراه معنی ایش درج کنند ...
ممنون میشم اگه دوستان همکاری کنند ...

_________________

امروز صبح یه چیزی از یکی از ریش سفیدای آیسک شنیدم بسیار برام عجیب بود،چون بار اول بود که میشنیدم . . .

قسمتی از حرفشون :
".............همی ککنکو ورونو سر................"

ککنک............kakanak !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بعد یه جستجوی کوتاه و پنهانی گفتن یعنی........کفشدوزک!!

اینم چند تا از واژه های زیبای آیسکی که زحمت معنی شو جناب مدیر یا بقیه دوستان بکشند.
دَقُچار – پِی چَمات – نَزَه گیر – قُبله – نُمَزی – چَمَکی – وَبِجّیده – اَتِش کَش – دَ پِی پُندار –
شِلَمبو – چَروا – کَلی نُماز – دَگَستا – نَچِلْگ –بُنوک – وَرْ قُچَّریده – اِنجی -

_________________