مشاهده پست های پاسخ داده نشده | مشاهده موضوعات فعال
مشاهده پست های خوانده نشده
قوانین انجمن
به عموم همشهریان آیسکی توصیه می شود که در این قسمت فعالیت نمایند
|
|
نویسنده |
پیغام |
sadaf
|
|
تاریخ عضویت: 4 90 اسفند 21:37 پست: 34
نام و نام خانوادگی:
جنسیت: زن
|
متاسفانه این روزها آمار نسبتا بالایی از طلاق در کشورمان اعلام شده که تا حد زیادی نشان از انتخابهای نادرست همسر دارند. عجیب نیست؟ در زمانه ای که انواع اطلاعات، از کتب و اینترنت در دسترس است و انواع مشاور و روانشناس در اختیار همگان هستند تا انتخاب مناسبی داشته باشند ، افراد تحصیل کرده اند و خانوادهها هم انواع حمایتها و پشتیبانیها را به عمل میآورند باز هم انتخابها نامناسب و ناهماهنگ اند و حتی این ناهماهنگی بیش از پیش به چشم میخورد. به نظر شما علت این همه ناهماهنگی و جدایی چیست؟ آیا جوانها خودخواهتر و بیگذشتتر شدهاند؟ آیا حالا که دخترها کار میکنند و درآمد دارند خود را ملزم به ماندن در شرایط سخت زندگی مشترک نمیبینند؟ آیا مولفههایی مانند داشتن فرزند دیگر نمیتواند زن و مرد را وادار به ماندن در زندگی مشترک کند؟ یا دخالت و آزار خانوادهها بیشترشده؟ شاید هم تصور دختر و پسرها از ازدواج تغییر کرده است؟شاید افراد انتخاب نادرست را دلیلی برای ماندن در یک وضعیت نامطلوب نمیدانند و وقتی با شناخت ناقص و ناکافی وارد زندگی مشترک میشوند دیگر حاضر نیستند با کسی که با او مشترکات لازم ندارند باقی بماند. مطمئنا دلایل جدایی متنوع و متعددند و نمیتوان همزمان به همه آنها پرداخت؛ اما در این جا، به یکی از دلایل ناسازگاری در که متاسفانه عمومیت هم دارد خواهیم پرداخت.
همسرم را هر طور شده تغییر میدهم!
بله، تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. این باور در میان نسلهای قدیمیتر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوتههای آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرمهای دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان میدهد! باور همسر خود را بعد از ازدواج تغییر میدهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی که میخواهیم، در میآوریم، یعنی انسان را موجودی مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و میتوان آن را به هر شکلی تراش داد! یا یک عروسک مومی است که میتوان به راحتی آن را تغییر شکل داد! کسانی که چنین طرز تفکری دارند، حواسشان نیست که این مجسمه یا عروسک، برخلاف نمونههای دیگر، روح و روان هم دارد و خود، موجودی انتخابگر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معاملهای، چنین دیدگاهی وجود دارد. در بیشتر معاملات، حتی در آنهایی که سر و کار با اشیای بیجان است، خریدار، کالای مورد نظر را مشاهده یا امتحان میکند و اگر مطابق میل و سلیقهاش بود، خریداری میکند و اگر نبود، منصرف میشود. نهایت تغییری هم که افراد در هنگام معامله برای کالای مورد نظر قائل میشوند، صرفاً محدود به تغییرات ظاهری است. اما در مورد ازدواج، سر و کار با باطن و روح و روان فرد است. طرفین اصرار دارند که باطن و شخصیت طرف مقابل خود را تغییر دهند و بدیهی است که در برآوردن این خواسته، شکست خواهند خورد.به نظر شما چرا چنین باور غلطی در بیشتر افراد به شکل آشکار یا نهان وجود دارد؟ چرا بیشتر افراد گمان میکنند میتوانند همسر خود را تغییر دهند و به شکل مورد نظر خود در آورند؟ به هر قیمتی تغییرت میدهم!یکی از اصلیترین دلایل توهم تغییر دادن همسر، عدم شناخت کافی از انسان است. انسان ، موجودی بی عقل و تدبیر نیست که بتوان او را بدون در نظر گرفتن خواستهها و عقایدش تغییر داد. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر ما گذشت کند و برخی رفتارها یا علائق خود را تغییر دهد ، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. برعکس، هر جا که زور وجود د اشته باشد، یا اصلا تغییری ایجاد نمیشود و یا در آینده عوارض و نتایج غیر قابل کنترلی خواهد داشت. به زندگی افرادی که همسر خود را به زور تغییر دادهاند، نگاه کنید. یا همسر آنها پنهانیکار خود را انجام داده و سلیقه خود را پیش برده و متاسفانه زندگی را تبدیل به یک دروغ بزرگ کرده است و یا پس از گذشت یک یا دو دهه دچار انواع بیماریهای روان تنی، مانند فشار خون بالا یا پایین، ناراحتیهای قلبی و عروقی، بیماریهای گوارشی و بسیاری بیماریهای عصبی و حتی مبتلا به یکی از انواع سرطان شده است. البته منظور این نیست که هر کس بیمار است یا مشکل جسمانی دارد؛ لزوما به دلیل زورگویی همسرش دچار بیماری شده؛ اما پژوهشها نشان میدهد که عکس موضوع تا حد زیادی صادق است؛ یعنی اجبار و زور و فشار، تولید بیماری و ناراحتیهای اعصاب و روان میکند و سیستم خانوادگی که از چنین زور و اجبارهایی حمایت کند، یا سرانجام متلاشی خواهد شد و یا دچارهای جسمانی و روانی عدیده میشود.
بهترین را میخواهم!
یکی دیگر از دلایل میل به تغییر دادن همسر، ایدهآلگرایی است؛ بدین معنی که وقتی به دنبال ویژگیهای ایدهآل و مافوق تصور هستیم و این ویژگیها را در عالم واقعیت در کسی پیدا نمیکنیم، تصمیم میگیریم با کسی که صرفاً ظاهرش را پسندیدهایم، ازدواج کرده و بعد از ازدواج او را تغییر دهیم و آن ویژگیهای آرمانی را در او ایجاد کنیم! کاری که البته غیر ممکن است.
در خیال خام ماندن!
گاهی هم نوعی ناهوشیاری و تصورات غلط و موهوم باعث میشود تصور کنیم بعد از ازدواج همه چیز به خوبی و خوشی سپری میشود و خصوصیات نامطلوب همسرمان تغییر میکند و خود به خود مطلوب ما میشود. در حالی که تجربه نشان میدهد، کلاً تغییر کار سختی است و حتی در شرایطی که افراد با میل و رضایت خود برای تغییر کردن به یک روانشناس مراجعه میکنند، تا زمانی که خود نخواهند و تلاش نکنند، هیچ تغییری در آنها رخ نخواهد داد.وقتی اعتماد به نفس کم است! داشتن اعتماد به نفس پایین نیز باعث میشود خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم و از خواستههای خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب ما نیست، شویم؛ به این امید واهی که بعداً او را تغییر خواهیم داد! البته عکس این حالت هم صادق است؛ یعنی بعضی اوقات هم اعتماد به نفس کاذب و بیش از حد باعث میشود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم، خواهیم توانست همسر خود را تغییر داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم! که البته در هر دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، میبینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا زیاد ما، نقابها میافتند و حقیقت وجودی طرفین، قویاً بروز کرده و مانع تغییر خواهد شد. بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر به این موارد محدود نمیشود؛ اما این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج نه تنها تغییردهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسانتر نمیکند و برعکس، خصوصیات و ویژگیهای نامطلوب را بزرگتر و برجستهتر کرده و صفات نهفته را شاخصتر، یا دست کم آشکارتر میکند.
چه چیزهایی را نمی توان تغییر داد؟
بسیاری از ویژگیهای نامطلوب قابل تغییرند، ولی نه توسط همسر یا دیگران؛ بلکه این خود فرد است که میبایست اقدام به تغییر آنها کند. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگیهایی را که اغلب قابل تغییر نیستند، فهرست کردهاند و توصیهشان این است که به دلیل تأثیر سوء این ویژگیها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به این حوزهها کلاً خودداری شود، این ویژگیها مختصراً عبارتند از:- اعتیاد: بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس به شدت مختل میکند.- خشم شدید و غیر معمول: باعث میشود دیگران تا آخر عمر از شخص وحشت داشته باشند و توسط خشم او کنترل شوند.- کنترل و سختگیری زیاد: باعث میشود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار، و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیتها وجود را نداشته باشد.- عدم شکلگیری شخصیت بالغ در فرد: اغلب منجر به عدم مسؤولیتپذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و بیهدفی و بیانگیزگی در طول زندگی میشود. به این موارد بالا میتوان اختلالات جنسی، داشتن دوران کودکی پرآسیب، داشتن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و… را هم اضافه کرد. بنابراین، عقل سلیم حکم میکند هرگز همسری را انتخاب نکنیم که در پی تغییر دادن او هستیم.
آیا بعد از ازدواج هیچ تغییری رخ نمیدهد؟
پس از تمام این بررسیها، باید گفت، بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود میآید؛ اما این تغییر در اثر آمیختگی روح و روان و جسم آنها و گاه در اثر همنشینی و یادگیریهای خودآگاه یا ناخودآگاه است، نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر. رابطه جنسی و زناشویی، مانند قانون ظروف مرتبطه، بر روح و روان انسان اثر میگذارد. براساس این قانون، چنانچه دو ظرف آب را با حجمهای متفاوت توسط لولهای به هم متصل کنیم، سطح مایع از یکی به دیگری منتقل میشود تا بالاخره میزان آن در هر دو به تعادل برسد. در ازدواج نیز نوعی سرازیر شدن ویژگیهای روحی (که گاه با آسیب و گاه با التیام توأم است) در طرفین رخ میدهد. وقتی بین دو نفر تعادل، هم فهمی، و همخوانی وجود نداشته باشد، این انتقال، اثر تخریبی بیشتری خواهد داشت.به همین دلیل در روایات و احادیث بر «کفو بودن» زن و مرد در بسیار تأکید میشود و روانشناسان و جامعه شناسان هم از بعد علمی و تحقیقی به همین نتیجه رسیدهاند. بنابراین، همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید.البته اگر عشق و محبت واقعی در کار باشد و افراد به طور خودجوش علاقه به رشد داشته باشند، تغییراتی رخ خواهد داد؛ اما هرگز با توهم این تغییر وارد زندگی مشترک نشوید. کسی را انتخاب کنید که همین حالا او را دوست دارید و رفتارهایش برایتان مطلوب است؛ زیرا چون اگر به خود یا به طرف مقابلتان فشار بیاورید، یا خدای ناکرده در هم خواهید شکست و یا زندگی مشترکتان به جدایی منجر خواهد شد.
|
|
بالا |
|
|
Javadayask
|
|
تاریخ عضویت: 15 91 تیر 01:26 پست: 175
نام و نام خانوادگی:
جنسیت: مرد
|
|
بالا |
|
|
|
صفحه 1 از 1
|
[ 2 پست ] |
|
چه کسی آنلاین است |
کاربران حاضر در این انجمن : کاربر عضو شده ای موجود نیست و 1 مهمان |
|
در این انجمن نمیتوانید موضوعات جدیدی ارسال کنید در این انجمن نمیتوانید به موضوعات پاسخ دهید در این انجمن نمیتوانید پست خود را ویرایش کنید در این انجمن نمیتوانید پست های خود را حذف کنید در این انجمن نمیتوانید پیوست ارسال کنید
|