[phpBB Debug] PHP Notice: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 77: Array to string conversion
[phpBB Debug] PHP Notice: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 77: Undefined variable: Array
[phpBB Debug] PHP Notice: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 77: Array to string conversion
[phpBB Debug] PHP Notice: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 77: Undefined variable: Array
[phpBB Debug] PHP Notice: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 77: Array to string conversion
[phpBB Debug] PHP Notice: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 77: Undefined variable: Array
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 678: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
[phpBB Debug] PHP Warning: in file [ROOT]/includes/functions_content.php on line 678: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead
آیسک :: مشاهده موضوع - ملا نصرالدین
آیسک
https://ayask.ir/forum/

ملا نصرالدین
https://ayask.ir/forum/viewtopic.php?f=4&t=571
صفحه 1 از 1

نویسنده:  Javadayask [ 1 91 دی 01:14 ]
عنوان پست:  ملا نصرالدین

ملا نصرالدین
...
ملا در بالای منبرگفت:ھر کس از زن خود ناراضی است بلند شود .
ھمہ مردم بلند شدند جز یک نفر .
ملا بہ آن مرد گفت : تو از زن خود راضی ھستی ؟
آن مرد گفت : نہ
ولی زنم دست و پامو شکستہ نمی تونم بلند شم !
************************
یک روز ملا نصرالدین خرش را در جنگل گم می کند. موقع گشتن بہ دنبال آن یک گور خر پیدا می کند.
بہ آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت

************************
خر نخریدم انشاللہ !
.......ملانصرالدین روزی بہ بازار رفت تا دراز گوشی بخرد.
مردی پیش آمد و پرسید : کجا می روی ؟
ملا گفت: بہ بازار تا دراز گوشی بخرم .
مرد گفت : انشاللہ بگو ی.
ملا گفت: اینجا چہ لازم کہ این سخن بگویم ؟
درازگوش در بازار است و پول در جیبم.
چون بہ بازار رسید پولش را بدزدیدند.
چون باز می گشت، ھمان مرد بہ استقبالش آمد وگفت : از کجا می آیی ؟
گفت از بازار می آیم انشااللہ پولم را زدند،انشااللہ و دست از پا درازتر بازگشتم انشااللہ !

************************

نویسنده:  Javadayask [ 1 91 دی 01:18 ]
عنوان پست:  Re: ملا نصرالدین

وظیفہ و تکلیف
.....
روزی ملا نصرالدین بدون دعوت رفت بہ مجلس جشنی.
یکی گفت جناب ملا شما کہ دعوت نداشتی چرا آمدی؟
ملا جواب داد:
اگر صاحب خانہ تکلیف خودش را نمی داند.
من وظیفہ خودم را می دانم و ھیچ وقت از آن غافل نمی شوم .
************************
علت نامعلوم
....
ملا بہ یکی از دوستانش گفت :
خبر داری فلانی مردہ ؟
دوستش گفت : نہ ! علت مرگش چہ بودہ ؟
ملا گفت علت زندہ بودنش معلوم نبود چہ رسد بہ علت مرگش !
************************
دیر باور
....
روزی یکی از ھمسایہ ھا خواست خر ملا نصرالدین را امانت بگیرد.
بہ ھمین خاطر بہ در خانہ ملا رفت .
ملا گفت: خیلی معذرت می خواھم خر ما در خانہ نیست .
از بخت بد ھمان موقع خر بنا کرد بہ عرعر کردن .
ھمسایہ گفت: شما کہ فرمودید خرتان خانہ نیست ،
اما صدای عرعرش دارد گوش فلک را کر میکند .
ملا عصبانی شد وگفت : عجب آدم کج خیال و دیرباوری ھستی.
حرف من ریش سفید را قبول نداری ولی عرعر خر را قبول داری.************************
گریہ بر مردہ
.....
روزی ملا بہ دنبال جنازہ ی یکی از ثروتمندان می رفت و با صدای بلند گریہ می کرد.
یکی بہ او دلداری داد و گفت :
این مرحوم چہ نسبتی با شما داشت ؟
ملا جواب داد : ھیچ علت گریہ من ھم ھمین است .
************************

صفحه 1 از 1 همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت [ DST ] تنظیم شده اند
Powered by phpBB® Forum Software © phpBB Group
http://www.phpbb.com/