تاریخ عضویت: 15 91 تیر 01:26 پست: 175
نام و نام خانوادگی:
جنسیت: مرد
|
خدايا !
عقيدهي مرا از دست عقدهام مصون دار #*# خدايا !
به من قدرت تحمل عقيدهي مخالف را ارزاني كن *#* خدايا ! مرا همواره آگاه و هوشيار دار، تاپيش از شناختن درست و كامل كسي يا فكري درباره آن قضاوت نكنم #*# خدايا ! خودخواهي را چندان در من بكش ، يا چندان بركش تا خودخواهي ديگران را احساس نكنم و از آن در رنج نباشم *#* خدايا ! مرا در ايمان "اطاعت مطلق " بخش ! تا در جهان "عصيان مطلق" باشم #*# خدايا ! ياريام ده تا شهرت ، مني را كه "ميخواهم باشم " قرباني مني كه "ميخواهند باشم" نكند *#* خدايا ! به من "تقواي ستيز" بياموز تا در انبوه مسئوليت نلغزم و از "تقواي پرهيز" مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم #*# خدايا ! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختي مكشان اضطرابهاي بزرگ ، غمهاي ارجمند و حيرتهاي عظيم را به روحم عطا كن لذتها را به بندگان حقيرت بخش و دردهاي عزيز برجانم ريز *#* خدايا ! مرا از چهار زندان بزرگ انسان: طبيعت، تاريخ، جامعه و خويشتن رها كن تا آنچنان كه تو، اي آفريدگار من، مرا آفريدهاي خود آفريدگار خود باشم و نه خود را با محيط ، كه محيط را با خود ، تطبيق دهم #*# خدايا ! تو را همچون فرزند بزرگ حسين بن علي سپاس مي گزارم كه دشمنان مرا از ميان احمقها برگزيني كه چند دشمن ابله نعمتي است كه خداوند تنها به بندگان خاصش عطا ميكند *#* خدايا ! اين كلام مقدسي را كه به "روسو" الهام كردهاي هرگز از ياد من مبر كه : “ من دشمن تو و عقايد تو هستم اما حاضرم جانم را براي آزادي تو و عقايد تو فدا كنم! " *#* خدايا ! اين آيه را كه بر زبان داستايوسكي راندهاي بر دلهاي روشنفكران فرود آر كه : ” اگر خدا نباشد ؛ همه چيز مجاز است" جهان فاقد معني و زندگي فاقد هدف؛ پوچ است و انسان فاقد معني؛ فاقد مسئوليت نيز هست #*# خدايا ! به هر كه دوست ميداري بياموز كه؛ عشق از زندگي كردن بهتر است ، و به هر كه دوستتر ميداري بچشان كه دوست داشتن از عشق برتر *#* خدايا ! به من توفيق تلاش در شكست، صبر در نوميدي، رفتن بي همراه، جهاد بي سلاح، كار بي پاداش، فداكاري در سكوت، دين بي دنيا، مذهب بي عوام، عظمت بي نام، خدمت بي نان، ايمان بي ريا، خوبي بي نمود، گستاخي بي خامي، مناعت بي غرور، عشق بي هوس، تنهايي در انبوه جمعيت و دوست داشتن بي آنكه دوست بدارند را روزي كن #*# خدايا ! مرا از همه فضايلي كه به كار مردم نيايد محروم ساز ! و به جهالت وحشي معارف لطيفي مبتلا مكن ! كه در جذبه احساسهاي بلند و در اوج معراجهاي ماوراء ، برق گرسنگي را در عمق چشمي و خط كبود تازيانه را بر پشتي، نتوانم ديد! #*# خدايا ! به سارتر بگو كه اگر ملاك خير را هم خود من آنچنان كه ميخواهم .ميسازم پس "نيت خير" كه او ملاك اخلاق ميگيرد چيست ؟! *#* خدايا ! به ماترياليستها بگو كه انسان درختي كه ناخودآگاه در طبيعت ، تاريخ و جامعه ميرويد نيست #*# و به مذهبيها بفهمان كه آدم از خاك است. بگو كه يك پديده مادي نيز به همان اندازه خدا را معني ميكند كه يك پديده غيبي و در دنيا همان اندازه خدا وجود دارد كه در آخرت و مذهب اگر پيش از مرگ به كار نيايد، پس از مرگ به هيچ كار نخواهد آمد #*# خدايا ! كافر كيست؟ مسلمان كيست؟ شيعه كيست؟ سني كيست؟ مرزهاي ميان هركدام ، كدام است؟ *#* من آرزو ميكنم كه روزي سطح شعور و شناخت مذهبي، در اين تنها كشور شيعه جهان، به جايي برسد كه سخنگوي رسمي مذهب ما فاطمه را آن چنان بفهمد كه سليمان كتاني؛ طبيب مسيحي شناسانده است و علي را آنچنان كه دكتر جورج جرداق توصيف ميكند و اهل بيت را آنچنان كه ماسينيون كاتوليك تحقيق كرده است و ابوذر غفاري را آنچنان كه جودة السحار نوشته است و حتي قرآن را آنچنان كه بلاشر؛ كشيش رسمي كليسا ترجمه نموده است و پيغمبر ما را آنچنان كه ردنسن محقق يهودي ميبيند؛ بفهمد . #*# خدايا ! به من بگو! تو خود چگونه ميبيني و چطور قضاوت ميكني؟ آيا عشق ورزيدن به "اسمها" تشيع است؟ يا شناختن "مسميها "؟ و بالاتر از اينها؛ آيا تشيع پيروي از "رسمها"ست؟!
#*# خدايا ! به من زيستني عطا كن كه در لحظه مرگ بر بي ثمري لحظهاي كه براي زيستن گذشته است حسرت نخورم و مردني عطايم كن كه بر بيهودگيش سوگوار نباشم. بگذار تا آن را من، خود انتخاب كنم اما آنچنان كه تو دوست داري. خدايا! چگونه زيستن را تو به من بياموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت. *#* خدايا ! رحمتي عطايم كن تا ايمان، نان و نام برايم نياورد، قوتم بخش تا نانم را و حتي نامم را در خطر ايمانم افكنم، تا از آنها باشم كه پول دنيا را ميگيرند و براي دين كار ميكنند نه آنها كه پول دين ميگيرند و براي دنيا كار ميكنند #*# خدايا ! مگذاركه ايمانم به اسلام و عشقم به خاندان پيامبر مرا با كسبه دين و حمله تعصب و عمله ارتجاع هماواز كند #*# خدايا ! مگذاركه "دينم" در پس "وجهه دينيام” دفن شود و مگذاركه آنچه را حق ميدانم، به خاطر آنكه بد ميدانند كتمان كنم *#* خدايا ! وسيعترين روزيهايت را بر من در هنگام پير شدنم و قويترين نيروهايت را در من به هنگام خستگيم قرار ده و مرا به كاهلي در عبادتت و كوري در تشخيص طريقتت و ارتكاب خلاف دوستيت و پيوستن با كسي كه از تو جدا شود و جدا شدن از كسي كه با تو بپيوندد مبتلا مساز #*# برگرفته از كتاب نيايش
دكتر علي شريعتي ##*##*##
|
|